پارت سی :





هه‌ی دوم را گفت و یک‌دستی فرمان را چسبید:
-رگ درکش پاره شده.
-تو با خودت درگیری. به‌خاطر فشاری که روته.
-خوبه باز یه حرف درست گفتی.
-من اگه نمی‌فهمیدم حست بهم چیه، هرگز این‌همه تحقیر و کنایه‌اتو به جون نمی‌خریدم.
-منت گذاشتی زنگ می‌زنی قهرمان.
-بس نیست پنج سال مسخره‌بازی؟
-نمی‌دونم من نمی‌فهمم یا روی تو خیلی زیاده.
-ول‌کن این حرفا رو. دو

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۹۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    10

    واقعا مادر گرشا راست میگه (اگه الان الیسا بیاد در خونه میگه بفرما خوش اومدی) من دوست ندارم آخرش الیسا برگرده و گرشا قبولش کنه گرشا باید دوباره عاشق بشه و الیسا به خاطر از دست دادن گرشا بسوزه🥲🥲🤫🤫

    ۱ سال پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    انشاالله طوری بشه نه سیخ بسوزه نه کباب😁

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.